#ازدواج_به_سبک_کنکوری_پارت_192
به سمت اتاقم رفتیم. بعد از اینکه لباسم رو بهش نشون دادم تا همرنگ لباسم صورتم رو آرایش کنه روی صندلی جلو میز توالتم نشستم که نیلوفر با اعتراض گفت:
- کجا کجا؟ می خوام تا کامل آماده نشدی خودت رو نبینی.
با خنده گفتم:
- ا نیلو تو رو خدا بیخیال ... بذار خودم ببینم چه بلایی داری سرم میاری.
اما نیلوفر مرغش یه پا داشت. از جلو آینه بلندم کرد و روی آینه ملحفه ای کشید و شروع کرد به درست کردن موهام. کم کم داشت خوابم می گرفت که با صدای گوشیم خواب از سرم پرید. آریان بود.
ازش دلخور بودم. از رفتار سردش ناراحت بودم. بهش حق می دادم ناراحت باشه اما باید اونم حواسش به رفتارش با من می بود. سعی کردم با حرف زدنم بهش ناراحتیم رو نشون بدم نه با داد و بیداد های الکی و جیغ جیغ کردن.
- سلام
آریان: سلام عزیزم کجایی؟
- خونه ام
romangram.com | @romangram_com