#ازدواج_به_سبک_اجباری_پارت_99
چه با حال...!
برای سحری ماکارانی با قارچ و فلفل گذاشتم.
سر ساعت 7:15 زدم کانال 3، علیخانی که فقط بالا تنش معلوم بود با یه کت مشکی و پیراهن سفید با لبه مشکی اولش یه چیزای عربی گفت و بعدش شروع کرد:
سلام،سلام به روی ماهتون،مچکرم،تشکر می کنم طبق طبق،نمی دونم دیگه چه شکلی و چه نحوی باشه!
ممنونم حتی به خاطر نگاه ریزتون،به خاطر تیز بینیتون،به خاطر اینکه به شدت ما رو رصد کردین در روز افتحاحیه ما هست...
دوباره این شروع کرد حرف زدن،چقدر حرف می زنه فکش درد نمی گیره؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
بعد تیتراژ تازه علیخانی رو قدی دیدم اااااااااااااااه شلوار قرمز پوشیده اینقدر بدم میاد از شلوار رنگی اونم چی یه مرد بپوشه...
مهمون برنامه یه مرد بسیار با پرستیژ و با کلاس بود فکر کنم مهندسی دکتری چیزی باشه...
شاید باورتون نشه ولی مرده معتاد بوده قبلا...
و دوباره لحظه بسیار خوب افطار...
بعد از دیدن سریالا سوالی که مدت هاست ذهنمو مشغغول کرده تصمیم گرفتم از علی بپرسم، علی عینک مطالعشو که واقعا جذابترش کرده بود به چشماش زده بود و داشت با لب
تاپش کار می کرد، نزدیکش نشستم و گفتم:
علی؟
سرشو آورد بالا و متعجب به چشمام خیره شده بود،آخه این دومین باری بود که اسمشو صدا می زدم،اولین بار می خواستم بیدارش کنم وقتی بیدار شد متعجب شده بود که با
romangram.com | @romangram_com