#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_83


سرمو روی پای کیمیا گذاشتم و گفتم:کاشکی من جای تو بودم عرفان دوستت داره لاقل ولی من واسه ارمیا یه آدم اضافی ام،یه تفاله،یکی که واسه ارمیا جز مزاحمت چیزی نداره...میدونی کیمیا...من الان اینجام عشقم اون سر دنیا با عشقش ...چه بازی قشنگیه نه؟...تاحالا همش فکرمیکردم عاشق پوریام ولی حالا میفهمم پوریا یک عادت بود،من اگر پوریا را نمی دیدم واسم مهم نبود حال از دوری ارمیا دارم دق میکنم.

کیمیا دستشو توی موهام گذاشتشو گفت:غصه نخور،درست میشه به قول خودت...در اتاق زده شد گلسااومد داخل

گلسا:سام ملکم برعشقای خودم،خوبین؟خوشین؟

- آره خل چل،چیشد؟ ...

گلسا:هیچی از دست رضا فرارکردم آروم آروم زمزمه کردم آخر تو سرکشی داداشمو-گلسا:بچه ها بیاین بریم آب بازی ...

کیمیا:من حوصله ندارم

-گلسا:خفه شو باید بیای تازه مگه یادت رفته هنوز انتقامتو از عرفان نگرفتیم انتقام اینکه این سری انداختت توی آب

-کیمیا:نه سرما می خوره گناه داره

- گلسا: عههه گمشووو حال ننه مهربون شدی،بیا بریم باووو

دستمون گرفت برد تو حیاط،عرفان به یه جا خیره شده بود تا کیمیا را دید برق تو چشماشو حس کردم

عرفان:چه عجب کیمیا خانوم بیرون اومدی از اتاق

- کیمیا هیچ چیزی نگفت و عرفان ادامه داد:خب بیاین آب بازی.....

،قبل اینکه کاری کنه خیس

آب شد برگشت بینه کیه که دوباره خیس شد

رضا:هاهاهاهاها داداش خوشگل شدیا -

عرفان:دیوس صبر کن ببینم ....

آب بازی شروع شد انقدر خندیده بودم شکمم درد می کرد

romangram.com | @romangram_com