#عشق_شيطون_من_پارت_49
میریم خونه شما عوض کن لباستو بعد میریم خونه من خوبه
-امممممم🤔آره خوبه😊
بعداز اینکه حرفشو تایید کردم یه سری باخنده تکون دادو راه افتاد سمت خونه ماا چون نزدیکای ظهر بود خیلی ترافیک بود برای همین تا برسیم خونمون یک ساعتی طول کشید تارسیدیم فوری از ماشین پریدم بیرونو باکلید دروباز کردم بادوو خودمو رسوندم به عمارت بعدشم فوری از پله هارفتم بالاو خودمو پرت کردم تواتاق وااااای نفسم بریددد پووووف حالا چی بپوشم بزارببینم درو کمدو باز کردم شروع کردم به دید زدن🤔
آهااااااان خودشه یه مانتو آبی اسمونی تنگو کوتاه باشه شال سفید و شلوارسفید کفشای پاشنه سانتی آبیمم پاکردمو کیف دستی آبیمم برداشتم و رفتم جلوی آیینه یه خط چشم مشکی بایه رژ کالباسی زدم امممم چه جیگری شدم بوچ بوچ بزن بریم روناک خانوم که بدجور هلو بپر توگلو شدیی و دوباره باحالت دو راهی حیاط شدم بماند دیگه توراه چندبار نزدیک بود بامخ بیام روی زمین😊
فوری از خونه اومدم بیرون درومحکم بستم که خودم از صداش ترسیدم وبایک جهش خودمو انداختم توماشین
-سلام ببخشید توروخدا یکم دیر شد
-نه خواهش میکنم شما خوبین؟
-من اره خوبم چطور
romangram.com | @romangram_com