رمان عشق شيطون من

#عشق_شيطون_من_پارت_45


-بله کافیه ولی از نظر خودم لباسام و آرایشم ایرادی نداره شما و هم جنسای عزیزتون میتونید جلوی چشماتونو بگیرید تا اغفال نشین

-من یاچند نفر دیگه جلوی چشمامونو شاید بتونیم بگیریم ولی آدمایی مثل اینا که مزاحمتون شدن اونقدر بی بندوبارن که کنترل چشماشون دسته خودشون نیست😡

-خب اون دیگه به من ربطی نداره

بعدشم بلندشدم رفتم کفشامو پاکردمو از آلاچیق اومدم بیرون رفتم سمت در پارک و ازپارک خارج شدم ورفتم سمت ماشینم ریموتو زدم سوار شدم پامو فشار دادم روی پدال گازو حالا برو که بریم





جلودره خونه ترمز زدم جوری ازماشین پیاده شدمو درو بستم که احساس کرم شیشه های ماشین ترک برداشت دره خونه رو باز کردم و وارد شدم خدایا خودت پشتو پناهم باش تا مامان منو نکشه

مثل این دزدا دره ورودیو باز کردم و رفتم که از پله ها برم بالا

_روناااااااااااک

خوب خدایا دستگیرشدم الان میرم معاخضه حکومت نظامی

romangram.com | @romangram_com