#عشق_شيطون_من_پارت_33


مثل این وحشیا هستن همونا پریدم رو کتاب عربی و نگاش کردم خدایا رمز نداشته باشههههه آخجوووووونم ندارهههه لبخندم ثانیه به ثانیه خبیث ترمیشد آقا روهام ببین من چیکارت بکنم تورو

رفتم تو پیاماش اولین پیام:اون دختره توکافی شاپ جانممممم این دیگه چه اسمیه پیام دوم:لباس زرده تو میدون ولنجک یاامام زاده سرگیجه یعنی من بایدبرم ساقه طلایی با پشمک بخورم بمیرم این چه اسماییه پیام سوم:لب شتری بسم الله خدایا چیزای جدیدمیبینم😳😳اینا دیگه چیه رفتم برم پیام بعدی که گوشی شروع له لرزیدن کرد عععع این که داره زنگ میخوره به صفحش نگاه کردم که چشام ۴تاشد🙄👀👀

پشمک حاج عبدالله دیگه چیه خدا😂

باز شیطون رفت تو سلولا بدنم😈

جواب دادم یه صدای جیغ ی نفر پیچیدتوگوشی

_وااااای کجایی تو چرا جوابمونمیدی بابا شمارتو به زور گیرآوردم ببین من همونیم که میخوای لج بازی نکن دیگه الو...گوشی دستته

خندموقورت دادمو با صدای جدی گفتم:خانم کی باشن?

دختره باجیغوتعجب گفت:گوشی شوهرمن دسته توچیکارمیکنه عشقم کجاس توکی هستی عفریته

خدایا بزنم اینو شل و پل کنم عجب آدمایی پیدامیشنا

_خانم اگه شما زن ایشونین من اینجا دسته....استغفرالله من برگ چغندرم

romangram.com | @romangram_com