#عشق_شيطون_من_پارت_28
روناک:
قدره الاغی ازم کارکشیده مردکه چغندره تازه الان میگه بسه خیلی دوس دارم جوری بزنمش که قطع نخاع بشه شغال بی مو از روزمین بلند شدم و لباسمو صاف کردم جلودره اتاق ایستادم و گفتم:امشب تشریف دارین اینجا?
بااون چشای وزغیش نگام کردوگفت:ببخشید?
_آخه نشستین قصده بلندشدنم ندارین گفتم شایدخوش گذشته
چشماش شیطون شد یاحسین استغفرالله توبه توبه چرا چشاشواینجوری کرد آقا به شخصه غلط کرردم به بزرگیت ببخش
_اگه هم اتاقیم شما باشین چراکه نه!!!😄
آی خدااااااا وقاحت تا چه حد بابااین از پشت کوه اومده اینقدر زبون درازه چشامو که اندازه توپ شده بود به حالت عادی برگردوندم و گفتم:تاجایی به یادمیارم شما بایدتو استبل باشین نه اینجا
اوخییییییییشششششششش خوبت شد تاتوباشی با من درنیوفتی لبخند پیروزمندانه ای زدم و با سر بهش اشاره کردم که یعنی شرت کم گورتوگم کن
با عصبانیت بلندشد و از دررفت بیرون آخی بچم حرص نخورمادر واس بچت ضرر داره از پله ها رفتم پایین
_تشریف داشتین حالا
romangram.com | @romangram_com