#عشق_شيطون_من_پارت_23
باغرور و یلبخند کجکی از کنارش رد شدمو رفتم بالا اونم مثل یه بچه اردک که پشت سره مادرش میره پشت سرم میومد الهییییی ببین چه قیافش مظلوم شده ای جانم بچم ضایع شده ناراحته😘
رفتم تو اتاق اونم اومد کتابامواز قبل آماده کرده بودم رفتم وسط کتابام نشستم بیچاره هنگیده بود باتعجب داشت نگاهم میکرد ای جاااان
-مشکلی پیش اومده آقا؟
-نه ولی مگه قراراینجا درس بخونیم؟
-بله مگه جایه دیگه ای برای درس خوندن سراغ دارین؟
-شما میز ندارین؟
-چرا دارم ولی دوست ندارم روی میز درس بخونم روی زمین درس خوندن کیفش بیشتره
یه آهانی گفتو آروم اومد جلو خیلی حساس روی زمین نشست و کتاب بزرگ تست عربیمو برداشت وشروع کرد به ورق زدنش
romangram.com | @romangram_com