#عشق_شيطون_من_پارت_18


وبابا بایک نگاه سوالی و صدالبته تاکیدی به بنده نگاه کرد وباهمون نگاه به من فهموند که ای الاغ بگو آره تا تنبیهت نکردم😡

-آر...آره آره آره خیلی خوشحال میشم که شما تو درسابهم کمک کنین

وفورا یه لبخند گشاد زدم که ضایع بودنم طابلو نشه از زیر چشم یه نگاه به بابا کردم دیدم اوه اوه الانه که خفم کنه آخه گند زدممممم بدجور از اونورم گودزیلا سرشو انداخته بود پایین ریز میخندید ای بیشعور بی فرهنگ به اسطوره ملی میخنده حالا نشونت میدم رهام خان صبر کن😡





وواااای خدا تموم شد آخر رفتن دیگه داشتم از خنده کجکیاش دیوونع میشدم والاااا یابوووو گودزیلاااا خنگگگگ هی به من میخنده انگار خودش خیلی خرخون بودههه ولی خب خداییش بوده که شده رتبه کنکور اما... اهههه دیوونه شدم خوددرگیر بودم بدتر شدم خدایاااااا یه کاری کن این نیاد فردا اینجاااا اگه بیاد من خودمد میکشم😭 آخه خدایا آدم قهتی زده بود که اینو انداختی تو دامن ما آره قهتی شده بود🙄

آخه چرا بامن اینجوررر میکنید من گناه دارم خداجون گناه دارم😞

همینجور که تودلم غرغر میکردم یه شب بخیر گفتمو رفتم بالا تواتاقم چون ازبس حرص خورده بودم خسته شده بودم و دیگه نیرویی دربدنم باقی نمانده بود بدون دره اتاقو باپا بازکردمو پشت سرم باعصبانیت دوباره باپا بستم وبدون اینکه لباسمو عوض کنم خودمو انداختم روی تخت و به سه نرسیده اون عالم هستی بودم

وااااااان توووووووووو تیریییییییییی فوووووووووور قوقولی قوقووووووووو قوقولی قوقوووووو قد قد قداااااااا

یاامام حسین جنگ شده بسم الله بااحتیاط دورو برمونگاه کردم خوب اینجا که اتاقمه منم روتختم نه داعشی میبینم نه چیز دیگت ای پس نتیجه میگیریم جنگ نشده گوشیمو از روی پاتختی برداشتم و صدای نکره ی ساعتشو بستم اه لعنت به این شانس خدایا بامن مشکل داری یا من مشکل دارم نفهمیدم هنوز خمیازه ای کشیدم که دهنم اندازه غاره علی صدر باز شد دستموکردم توموهام و سرموخاروندم و رفتم تو دسشویی صورتمو شستم و اومدم بیرون ی تاپ شلوارک صورتی پوشیدم موهامم بالا سرم بستم و رفتم پایین ازرو پله ها سرخوردم خداروشکر مامانی ندید باصدای بلندگفتم:خدای جذابیت اومدددددده کجاییییییین

romangram.com | @romangram_com