#عشق_شيطون_من_پارت_14


_نه نیس بیا کمک

_مامان مگه من خره بارکشم?

_دست کمی ازش نداری

خدایا من لعضی وقتا شک میکنم که شاید سرراحی نباشما

_مامان شما منوازتوجوب پیدانکردین احیانا

_نه از توسطل آشغال برت داشتیم بگیراین جایی هاروببر آدمم باش

یعنی جوری قانعم کردکه تا دوروز سخون نگویم😐😂 چایی هاروگرفتم و رفتم توحال حالااول جلوکی بگیرم?خدایاتوخودت خرومیشناسی که بهش شاخ ندادی الان چرا من بایدچایی بیارم که مثل خرتوگل گیرکنم خوب اول میدم به ددی جونم جلوش گرفتم که برداش بعد بابای اون فریزر و بعد مامانش و بعد گرفتم جلوخودش استغفرالله تومنو به گناه میندازی اخوی بزذگوار رفت چاییو برداره که نیشم خودبه خود باز شد تا نیش بازمودید اخم کرد اخم کردن همانا و هل شدنه من و ریختن چایی روش همانا ی دفعه از جاش بلندشد من اگه جاش بودم مثل کانگورو بالا پایین میپریدم اونوقت این فقط ایستاده و خودشوتکون میده خندم گرفته بود افتضاح ی نگاه به چهره ی سرخ شدش و رگ متورم شدش انداختم که نیشم بسته شد بابا بیاباچوب منوبزن

به سمت دسشویی رفتو دودیقه بعدبرگش آخی بچمون تو بی تربیتی کرده مامانو بگو بعده مهمونی کلمومیکنه

-روناک جان رشتت چیه عزیزم؟

-علوم انسانی عموجون

romangram.com | @romangram_com