#عشق_در_قلمرو_من_پارت_53
تا بهش رسیدم با حرص غریدم
-چه غلطی کردی ؟
با ترس سمتم برگشت و چیزی نگفت.
این دفعه با خشم نعره زدم
-کری ! گفتم چه غلطی کردی ؟
انگار با این حرفم شیر شد چون جلو اومد و گفت
-به خون آشام ها حمله کردیم.
-به دستور کی ؟
-خودم ! وقتی گله ای آلفاش دختره همین میشه دیگه ، به دستور خودم چون تو اصلا نمیدونی چی کار کنی و به حرف هامون توجه نمیکنی ؛ هر دفعه ی که درباره ی اون خون آشام های بی مصرف صحبت میکنیم تو میگی فعلا نمیشه کاریش کرد یا بعدا حلش میکنم ؛ تو یه دختره دست و پا چلفدی هستی که لیاقت این مقام رو نداره ؛ از این به بعد من آلفام نه تو دختر کوچولو.
دیگه کنترلم دسته خودم نبود .
نفهمیدم گرگم چه جوری از بدنم خارج شد و به شاهین حمله کرد.
شاهینم تا موقعیت رو خطرناک دید شیفت داد و اونم به سمته من حمله ور شد.
romangram.com | @romangram_com