#عشق_در_قلمرو_من_پارت_35
ناتان گفت
-مگه اون کجاست ؟
-تو اتاق ته سالن.
شاهین داد زد
-چرا اوردیش اینجا ؟!
گرگم از خشم غرشی کرد .
ناخن هام بلند شدن و دندون های نیشم بیرون زدن.
گرگم در تلاش بود که بیرون بیاد و شاهین رو تیکه پاره کنه.
نفس عمیقی کشیدم ودستم رو مشت کردم که توی دهنش نزنم.
سوزش کف دستم به بقیه ی دردهام اضافه شد.
با نفس های نامنظم و صدایی که از خشم دورگه شده بود گفتم
-اینجا من آلفام و هرچی من بگم همون میشه ، فهمیدی؟
romangram.com | @romangram_com