#الهه_شرقی_پارت_14
رابين خنده ي بلندي كرد و بعد از چند بار سرش را تكان داد و قاطعانه پاسخ داد:
- نه!
بچه ها با تعجب به يكديگر نگاه كردند و فتانه دوباره پرسيد:
- جدي مي گيد؟
- بله كاملاً. مادر بزرگ من ايراني نبود، اما پدر بزرگم مدتي در ايران كار مي كرده، براي همين هم خاله ايزابل ايران متولد شده. فقط همين.
خشايار نگاهي به كيميا كرد و با خنده گفت:
- دختر دايي جان! معني ايراني بودن رو هم فهميديم.
romangram.com | @romangram_com