#دنیای_راز_مینا_پارت_2


یکی از دخترای اخر کلاس گفت:

-یعنی می‌خواین بگین جز ما کسای دیگه‌ای هم هستن؟

برگشتم گفتم:

-صد در صد!

گفت:

-برو بابا با اون لنزت!

استاد: صد در صد نمیشه گفت! اگه هم وجود داشته باشه ما هنوز آگاه نشدیم به وجودشون!

گفتم:

-آدمی رسد به جایی که به جز خدا نبیند!

استاد با لبخند حرفم رو تایید کرد و خسته نباشید گفت. از کلاس بیرون رفت، هرکی از کنارم رد میشد اول با تعجب نگام می‌کرد و بعد یا با بغل دستیش پچ پچ می‌کرد یا پوزخند میزد بهم، از بچگی عادت داشتم به این رفتارا! به‌خاطر رنگ چشمم بود؛ قبلا مامانم می‌گفت دختر یه لنز بذار تو چشمت این‌قدر بهت گیر ندن؛ ولی من جوابش رو می‌دادم وقتی خدا به آدم یه زیبایی میده اون رو نباید قایم کرد! مخصوصا چشمای بنفش یاسی من! در این حد اعتماد بنفسم بالاس، بله همین که کاذب نیست مهمه و من الله توفیق!

جسیکا: اصلا گیرم لنز گذاشته باشی، باید این‌جور نگاهت کنن!

- خودتم دست کمی از اینا نداشتیا! تا دستت رو نکردی تو چشمم باورت که نشد.

خندید و گفت:


romangram.com | @romangram_com