#دنیای_راز_مینا_پارت_17

همه:اردو عملّیه ماست!

خندیدم، کپشن هم نوشتم و سند کردم.

ادوارد:وای نفسم گرفت!

ویلیام:باحال بود!

سوفی:حالا چی گفتیم؟

-گفتیم امروز قرار بریم کوبا، خیلی خوش‌حالیم؛ چون اولین اردوی عملی ماست!

جسیکا:خوشم اومد جالب بود. فیلم رو بفرست واسه‌م، منم می‌خوام بذارم!

همه گفتن واسه ما هم بفرست؛ واسه همه فرستادم. اعلام کردن سوار اتوبوس شیم. وقت حرکت بود!

***

رسیدیم فرودگاه و کارای پرواز و انجام دادیم. بعد از نیم ساعت معطل شدن شماره پرواز رو اعلام کردن. سوار هواپیما شدیم، شماره صندلی من پیش یه پسر بود. جسیکا شماره صندلیش دو ردیف جلوتر از صندلی من بود و با پسره صحبت کرد و راضی شد جاهاشون رو عوض کنن. نشستیم و گفت:

-وای نمی‌دونی چه‌قدر خوش‌حالم!

-چه‌قدر خوش‌حالی؟

-خیلی زیاد! وای بریم اون‌جا، خیلی از سنگا رو از نزدیک ببینیم، کلی خوش بگذره!

من یه عادت بد داشتم، توی ماشین یا هواپیما می‌نشستم بیش از حد خوابم می‌گرفت. اصلا حس حرف زدن نداشتم.

romangram.com | @romangram_com