#دنیای_عسلی_رنگ_من_پارت_89
سانی هم که قربونش برم خواست ضایع نشم گفت:اره ماباید بریم.با اجازه
بعدم منو سانی دست اون دوتارو گرفتیمو راه افتادیم سمت ماشین
-اصن حواستون بود داشتین چه غلطی میکردین؟!
بهی+بعله چه اشکالی داشت باهم میرفتیم یه چیزی میخوردیم؟؟
-خییلی اشکال داشت.سوار شین خودم میبرمتون یه جای خووب!زووود
همشون چون چاره ای نداشتن سوار شدن.منم یه راست رفتم دم در خونه هاشون.
-بپر پایین بهی
بهی+واا اینجا که خونمونه گفتی میریم یه جای خوب!
-خوب چه جایی بهتر از خونتون!
یکی زد پس کلمو گفت:تلافیشو سرت درمیارم
-باشه منتظرم
سانی و مهری روهم رسوندمو یه رااست رفتم خونه
********
یه هفته گذشته و من همچنان دارم درس میخونم.امتحانامم همشو عالی دادم.الانم دارم میخونم واسه فردا.در زده شد
romangram.com | @romangram_com