#دختری_که_من_باشم_پارت_125




اروم درو باز کرد یه نگاه سر تا پاش کردم لباسا کیپ تنش بود.دامنه با این که ساده بود ولی تو تنش عالی به نظر میرسید زانوهاشو به هم چسبوند و گفت:خیلی دخترونس! نمیشه شلوار بپوشم؟



من:همین خوبه!



نگاهی به من کرد و گفت:میگم خوب نیست!



سرمو بردم جلو و گفتم:خیلی خوشگل شدی!



اخمی کرد و گفت:نمیخوام. این بده.



من:من میخوام اینو برات بخرم!حالا خودت میخوای یه چیز دیگه بخری خود دانی.



با ناراحتی گفت:نمیخوام تو چشم باشم!



من:تو چشم که هستی ماشالا هزار ماشالا ولی نه از اون نظر که تو فکرته از نظر وقار و خانومی!



لبخندی زد و گفت:ای زبون باز! برو گمشو بیرون چشاتم ببند.



خندیدم و گفتم:همین؟



شونه هاشو بالا انداخت و گفت:اینجوری لباس میپوشن؟



من:باور کن دخترای دیگه اینقد لباساشون جلف هست که کسی غیر از من نگات نکنه!



هلم داد و گفت:برو بیرون!هیز!



خندیدم سرمو از تو اتاق پرو بیرون اوردم و رو کردم به پسره و گفتم:اقا همینا رو میبریم!






romangram.com | @romangram_com