#دختری_که_من_باشم_پارت_107


_:خودم واست یه فکری میکنم.

من:گیر دادیا!

_:حوصله نداری؟

من:نوچ!

_:میخوای من درست بدم؟

ابروهامو دادم بالا و گفتم:الان مثلا میخوای خرم کنی؟موردی بهتر از خودت نبود؟

بادی به غب غبش داد و گفت:کی از من بهتر؟

من:نه نمیخوام!

_:من منشی بی سواد نمیخوام!

خیلی بهم برخورد با حرص گفتم:خب اگه میخوای میرم!

_:نه خیر تا خسارت منو ندادی هیچ جا نمیری!

دوباره داشت بد جنس میشد . با غیض گفتم:مرده شور اون خسارتو ببرن!

شونه هاشو بالا انداخت و گفت:فردا میرم ببینم میشه کاری کرد واست یا نه!

من:عجب گیری کردیما!

_:انگار یادت رفته ازت قول گرفتم هر کاری خواستم انجام بدی؟!

من:باشه باشه بسه دیگه خوشت میاد اذیت کنی؟به هر حال من مطمئنم نمیتونم از سوابق تحصیلیم استفاده کنم.

چشمکی زد و گفت:اون با من!

صورتمو جمع کردمو گفتم:برو بابا!

لبخند شیطنت امیزی زد و گفت:وقتی اخم میکنی ادم دلش میخواد قورتت بده!

دستمو گذاشتم رو صورتم و گفتم:خب دیگه صورتمو نمیبینی! میخندم جذابم گریه کنم جذابم اخم کنم بازم جذابم!

نیم نگاهی به من کرد و گفت:اگر در دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی.

من:وای جونم لابد تو مجنونی و من لیلی!

جدی شد و گفت:چرا که نه؟من یه پسرم این عادیه که به یه دختر علاقه من بشم؟

من:اخه به من؟امکان نداره!

_:چرا نداره؟به نظرم تو واقعا جذابی!

اب دهنمو قورت دادم. اگه واقعا از من خوشش می اومد چی؟کارم زار بود مطمئنا که منو واسه زندگی نمیخواست! یعنی میخواست منو بازی بده؟اگه یه شب که من خوابم می اومد تو خونم چی؟اگه باز به زور میبردم تو خونش؟!

با نگرانی گفتم:جدی که نمیگی نه؟

با این حرفم غش غش زد زیر خنده!هنوز با نگرانی نگاهش میکردم. گونمو با دوتا انگشتش کشید و گفت:همه دخترا از چنین حرفی خوشحال میشن تو چرا میترسی؟نترس بابا شوخی کردم تو همون دوستمی یه ذره فکر کرد و گفت:به قول خودت رفیق!

با بغض گفتم:اونایی که خوشحال میشن یه حامی دارن که اگه اذیت شدن بهشون پناه ببرن!دیگه از این شوخیا با من نکن!

وقتی دید واقعا ناراحتم گفت:باشه ببخشید اشتباه کردم!


romangram.com | @romangram_com