#دختر_ماه_پارت_33
+میدونم قبول این حرفا سخته برات ولی باید قبول کنی چون حقیقته و تو نمیتونی تغییرش بدی
_اخه چجوری !!! در عرض چن ساعت فهمیدم خودم یه موجود ماوراءالطبیعه ام و بهترین دوستم که مثل خواهرم بود یه خونخوار ..اخه چجوری قبولش کنم
+سوین
_بله
+همه حرفات درسته ولی این یه حقیقته ...حقیقتی که تلخ و شیرینش رو خودت انتخاب میکنی...اگه قبولش نکنی و دائم بخوای غصه بخوری و از همه دوری کنی تلخ میشه...ولی اگه قبولش کنی و توو راه درست از نیروهات استفاده کنی خیلی حقیقت شیرینی میشه برات...میدونم راه دوم سخته ولی ما هستیم،بهت کمک میکنیم..من قول میدم بهت که نزارم هیچ صدمه ای ببینی...
رفتم توو فکر،حرفای ساشا رو قبول داشتم و میدونستم که حقیقت رو میگه ولی واقعا نیاز به فکر کردن داشتم..
ساشا:یه چیزی هس که میخوام بدونی
منتظر بهش نگاه کردم تا حرفش رو بزنه
ساشا:ببین سوین تو اگه این راه رو قبول کنی میتونی به پدرو مادر واقعیت و مردمی که خیلی وقته اسیر بالدازار هستن کمک کنی و اینو هم بدون بالدازار یه شیطانه که شکستش راحت نیس...ولی اگه بخوای قبول نکنی ما ذهنتو پاک میکنیم و هیچکی هم از وجودت مطلع نمیشه و توهم همون زندگیه قبلیت رو ادامه میدی...انتخاب با خودته میزارم فکر کنی...
بعدشم بلند شد و از اتاق رفت بیرون...
از ساشا ممنون بودم که تنهام گذاشت ...واقعا نیاز داشتم که فکر کنم ...تصمیم سختی باید بگیرم تصمیمی که یا جون بقیه و مادرو پدر واقعیم رو نجات میده یا اینکه جون خودمو نجات میده...
___________________________________
3روز بعد
romangram.com | @romangram_com