#دختر_بوکسور_پارت_8
بعد دیگه منتظر نموندم تا چیزی بگه سریع در رفتم تا دم در دوئیدم ماشالا حیاط نیست که راه قندهاره والا ، از در که زدم بیرون یه نگاه به ساعت مچیم انداختم. اه 20 مین بیشتر وقت نداشتم
گل بگبرن این شاشو وای اشتب شد یعنی همون شانسو بله حالا بازم باید این همه راهو بدوئم؟ اه با ماشین 10 مین راهه پیاده 40 مین حتما وقتی بدوئم هم 20 یا 30 مین. خوبه از دم در شروع کردم به دوئیدن
نه انگار بدم نیستا دیگه وقتی برسم باشگاه بدنم گرمه این واسم بهتره به حالت نرم و سرعت متوسط تو پیاده رو شروع کردم به دوئیدن به سمت باشگاه. هر کی از کنارم رد میشد یه جوری نگام میکرد خب معلومه دیگه پیش خودشون میگن نگاه این دختره مونگل همه صبحا ورزش میکنن این بعد از ظهر
ای خاک تو سر ..ام .. ام چیزه الان کلمه موجود نمیباشد بعدا که پیدا کردم میگم خدمتت. حدود 20 دقیقه بعد رو به رو باشگاه بودم خوب بود باشگاه تو قسمتی بود که معمولا خیابونای خلوتی داشت یه نگاه به چپ و راست انداختم و به حالت دو خواستم از خیابون رد شم که چشتون روز بد نبینه !!
یه بنز کوپه مشکی داشت با سرعت به سمتم میومد منم که عین این احمقا خشکم زده بود نمیتونستم جم بخورم. با بوقایی که اون یارو پشت فرمون میزد به خودم اومدم یه متر یا دو متر بیشتر نمونده بود که بهم بخوره که با یه حرکت آکروباتیک سریع خودمو پرت کردم سمت جدول و افتادم اون سمت جدول که اون یکی خیابون میشد
اون بنزم بخاطر حرکت ناگهانیه من زده بود به جدول ولی انگار زیاد باکیش نبود چون فقط سپر جلوش کج شده بود حواسم به اون ور بود که با صدای یه بوق دیگه سریع چرخیدم که لاستیک ماشین با فاصله ی 5 سانتی از کنار سرم گذشت به شدت شکه شده بودم .ولی من بیدی نیستم که با این ماشینا بلرزم
سریع از وسط خیابون بلند شدم و به سمت باشگاه چرخیدم هنوز قدم اولو ورنداشته بودم که با صدای یه نفر مجبور شدم بایستم
وایـــــی مامانی چه صدای خوشکلی داری تو الهی قربونم بری.. الهی پیش مرگم بشی.. الهی بمیری برام ..همینطور که داشتم یارو رو مورد لطف خودم قرار میدادم به سمتش چرخیدم که با دیدن یارو دهنم سه متر باز موند !!!!
خدای من این دیگه چه حوریه ی بهشتیی هست ؟خواب که نیستم؟ .
قدش که فکر کنم باید به برج میلان بگه برو من جات هستم داداش . لامسب چه قدی داره باید جلوش گردن دراز کنم من که با قد 175 جزء قد بلندا به حساب میام تا شونش بودم یعنی قشنگ باید کلرو میفرستادم آسمون تا بخوام نگاش کنم .
وای تازه چشم به هیکلش افتاد عجب هیکل پر و رو فرمی ...قشنگ معلوم بود که خیلی واسش زحمت کشیده از هیکلش چشم گرفتم و به صورتش نگاه کردم آخ قربون خدا برم که چه تیکه ای آفریده نازی بیشین بینیم نیازی
پوستش برنزهــــــــه ..ته ریـــــــــش خوشمل ....صورت تفریبا کشیده و پری داشت دماغ بلند و خوش فر می که به صورتش میومد و لبای قلوه ای و درشت که میخواستم بپرم ب*و*سش کنم
یکی محکم زدم پس فکرم .خاک تو سرت وانیا چقد تو منحرف شدی؟ دوباره چشام رفت بالا و رو چشاش قفل شد عجب چشایی داری تو پسمر!! یعنی همون پشر نه وای خدا معتاد شدم رفت ، همون پسر
چشای جذاب قهوه ای تیره که از دور مشکی میزد یعنی از ته دل بهش حسودی کردم من همیشه آرزوم بود که همچین چشایی داشته باشم
romangram.com | @romangram_com