رمان درگیرت شدم

#درگیرت_شدم_پارت_150

کاری کنم که تو از کاری که کردی پشیمون شی که چرا اون کارو
کردی که منم اون کارو باهات بکنم.
ریلکس گفت: اخرش من میکنم یا تو میکنی؟!
از حرص یه جیغ خفیف کشیدمو از اتاق با سرعت بیرون اومدم.
دلم میخواست کلشو بکوبونم به کف اتاق.
پسره قوزمیت!
درسته منم به اون رفتم اما خب اون دیگه زیادی تو استینش جواب
داره.
به دستشویی ای که پشت سالن پایین بود رفتم و دوبار به صورتم اب
زدم.
شاید اینجوری عصبانیتم کمتر میشد.یه ذره فکر کردم دیدم الان بهترین موقعست که همه چیو به بردیا بگم.
حالا که پرهام همه چیو میدونه پس ایرادی نداره با گوشیم به بردیا
زنگ بزنم. چون پرهام گوشیمو از همون اول هک کرده بود تا دست
از پا خطا نکنم.
سریع شماره بردیارو گرفتم و منتظر موندم تا جواب بده.
یکی از خصوصیات خوبم اینه که شماره هارو خیلی زود حفظ میشم
برای همین وقتی که بردیا برای احتیاط شمارشو بهم گفته بود همون
موقع حفظ شدم.

romangram.com | @romangram_com