#در_تعقیب_شیطان_پارت_170
سرم رو به نشونه ی منفی تکون دادم و گفتم: نه هیچ کس اینو بهم یاد نداده حتی تا همین لحظه هم از چنین جادویی خبر نداشتم. نمی دونم چی شد که این به زبونم اومد.
پاتریک آروم بازوم رو رها کرد و به طرف پنجره رفت باد شدیدی در بیرون پنجره ها می وزید کار این دنیا عجیب بود شبا برف می بارید و باد شدید می وزید اما صبح هیچ اثری از برف نبود .
- تو برگزیده ای پریسا. تو قدرت نابودی دنیای جادوگری رو داری . من به این مساله ایمان پیدا کردم.
- منظورت از برگزیده چیه؟
- پیش گویی شده که دختری به جادویی دست پیدا می کنه که باهاش نه تنها دنیای عادی رو نجات میده بلکه تک تک جادوگرا رو هم می تونه نجات بده . تو می تونی اربابای تاریکی رو نابود کنی. فقط باید ایمان داشته باشی. به قدرت خودت ایمان داشته باش پریسا.
- سیاوش؟ جانم؟
من چطور باید نابودشون کنم من که هیچ مهارتی ندارم.
تا الان نداشتی وردی که به زبونت اومد یک ورد خاصه هیچ کس توانایی اجرای این جادو رو نداره تنها کسایی می تونند این ورد رو اجرا کنند که می تونن ماهیت منابع انرژی رو درک کنند و با چشمشون ببینن.
- ماهیت انرژی دیگه چیه؟
از حرفاش چیزی نمی فهمیدم خیلی داشت سطح بالا می حرفید.
- پریسا وقتشه که مرحله ی جدیدی از تمریناتت رو شروع کنیم. مرحله ای که گمونم برای تو هم جذاب باشه.
romangram.com | @romangram_com