#در_تعقیب_شیطان_پارت_123
- پس یعنی بالای 100 سال سن نداری؟
- چی؟ چرا چنین فکری کردی؟
- هیچی آخه خیلی به جادو مسلطی شاید با جادو خودتو جوون کردی آخه تو این سن میشه استاد جادو باشی؟
- آره چرا که نه؟ همه چیز با استعداد و قدرت بستگی داره. تو اگه استعدادت خوب باشه می تونی تو یک سال یه جادوگر قدرتمند بشی قدرت با دو چیز به دست میاد یکیش تمرینه و دیگری استعداد کسانی که استعداد دارند باید تمرین هم بکنن در کل بدون تمرین به هیچ وجه نمیشه قدرتمند شد افراد بی استعداد هم باید تمرین کنن چون بدون تمرین راه دیگری وجود نداره .
- من که نمی فهمم چی میگی. در هر حال کی راه میوفتیم؟
- وقتی که جنگ بیرون تموم بشه و تو نیروت رو به دست بیاری.
- راهی هست که بتونم قدرت درونیم رو تقویت کنم؟
- آره فردا صبح با هم به سفر ادامه میدیم و در طول سفر تمریناتی بهت میدم تا قدرتت تقویت بشه. حالا هم برو کمی بیشتراستراحت کن.
صبح که از خواب بیدار شدم البته صبح که چه عرض کنم آسمون این دنیا سیاه بود نمی دونستم کجا هستم کمی توی تخت نشستم و بعد از مدتی تونستم همه اتفاقات رو به یاد بیارم من و پاتریک وارد یه بعد دیگه از جهان شده بودیم. و یه جنگ در گرفت و قراربود که با جادوی پاتریک همه موجودات خودشون رو نابود کنن این چند روز چرا اینقدر کم حافظه شدم. قبلا اینطور نبودم نکنه از عوارض این دنیاست؟
از رو تخت بلند شدم و وارد هال شدم بعد از خوردن مختصر صبحانه ای که با جادو درست شده بود پاتریک رو دیدم که وارد خونه شد.
پاتریک: سلام خوبی پریسا؟
- بد نیستم چه خبر؟
romangram.com | @romangram_com