#در_تعقیب_شیطان_پارت_114
- خب بی خیال حرف های بی خودی بشیم. باید به عرضت برسونم که من توی تمرینات اصلا بهت آسون نمی گیرم برام مهم نیست که یه دختری و نمی تونی بعضی از کارا رو انجام بدی. قسم می خورم که اگه تموم مراحل آموزشی من رو با موفقیت بگذرونی خیلی راحت می تونی در برابر لرد های تاریک مقاومت کنی یادت باشه فقط میتونی مقاومت کنی تا زمانی که آموزش های پیشرفته ی من رو بگذرونی که اون وقت می تونی شکست ناپذیر بشی.
- یعنی تو الان شکست ناپذیری؟
- هه تو خیلی ساده ای دختر جون از روی ظاهر کسی نمیشه به قدرتش پی برد به وقتش متوجه میشی که قدرت من تقریبا با یکی از لرد های تاریک برابری داره.
از حرفش تعجب کرده بودم یعنی واقعا اینقدر قدرتمنده؟ نه این امکان نداره.
پاتریک: خوب به حرفام گوش کن چون من یک حرف رو دوبار تکرار نمی کنم. اگه حرفام رو متوجه شدی به با هوشیت اعتراف می کنم. آماده ای؟
- آره بگو می شنوم.
- آموزش ما هفت مرحله داره. مرحله ی اول غلبه کردن به ترسه. در مورد مراحل بعد وقتی صحبت می کنیم که مرحله ی اول رو کامل بگذرونی. اگه بتونی به ترست غلبه کنی می تونی کارهایی رو انجام بدی که حتی فکرش رو هم نمی کنی. ماجادوگرای ذهنی هستیم. فرق ما با دیگران اینه که حتی در حالت سکون هم می تونیم جادو کنیم. حتی زمانی که دست و پاهامون بستست حتی در حالی که با جادوی بی حسی طلسم شدیم ما این قدرت رو داریم که تا زمانی که ذهنمون فعال و هوشیار باشه جادو کنیم. توی همه ی جادو گرا تنها جادوگران ذهنی به جان سختی محکومند چون حتی اگه بدنمون رو توی قبر بذارند و رومون رو با خاک بپوشونند تا وقتی که ذهنمون فعال باشه میتونیم جادو کنیم و خودمون رو نجات بدیم. قدر خودت رو بدون تو با همه ی افرادی که توی قلعه هستند متفاوتی. ما برای جادو به هیچ چیزی نیاز نداریم. پس باید انقدر جرات داشته باشیم که حتی اگه یه بمب هیدروژنی کنار گوشمون منفجر بشه برامون عادی باشه و نترسیم حتی اگه سمی ترین جانوران هم روی بدنمون حرکت کنن نباید بترسیم و حرکت کنیم اینو یادت باشه ذهن تنها در آرامش کامل میتونه فعال بمونه ترس باعث از دست رفتن هوشیاری میشه متوجه شدی؟
- بله دقیقا متوجه شدم.
- خوبه. باید خیلی قوی بشی هنوز خیلی کار داری تا بتونی به ترست غلبه کنی و این تنها اولین مرحلست اینو بدون که اگه در بدترین شرایط آرام باشی هیچ مشکلی برات پیش نمیاد تنها باید آروم باشی. محل تمرین مرحله ی اولیت اونجاست. اینو گفت و با دستش به جنگل انبوهی که در مقابلمون بود اشاره کرد.
- چی؟ شوخی می کنی؟ ولی اونجا خیلی وحشتناکه پاتریک من...من نمی تونم.
- چرا؟ مگه قرارنیست به ترست غلبه کنی؟ پس باید از جایی شروع کنی که بیشتر ازش می ترسی.
romangram.com | @romangram_com