#دنسر_پارت_93
-به آغوش تو محتاجم
بغل کن خستگی هامو
یه جوری باورم کن تا
بفهمی قلب تنهامو
من از کابوس شب دور و
به صبح و بوسه نزدیکم
به من قدرت بده با عشق
توانم کم شده از غم.
کامی چشمکی زد و گفت:
-خوبه بیا بیرون.
رفتم بیرون و کنار بردیا رو به روی کامی ایستادم. بردیا گفت:
-خب؟
romangram.com | @romangram_com