#دنسر_پارت_45



-بریم.





دنبالش رفتم توی یکی از اتاقا که خیلی بزرگ بود و سرتا سر یه جای دیوار آینه داشت. یه چیزی شبیه کلاس رقص سابقم ولی بزرگتر. با سقف سفید که روش طرح دایره های قرمز داشت. مریلین اومد جلوم ایستاد و بلیزمو زد بالا و یه جوری گره زد که شبیه نیم تنه شد. و در همون حال گفت:





-منو مری صدا کن.





با لبخند سرمو تکون دادم. رفت سراغ باندی که گوشه ی اتاق بود و گفت:





-نمیخوام جوری بهت یاد بدم که فقط رو یه آهنگ بتونی برقصی. میخوام تمام حرکات حرفه ای رو بهت آموزش بدم و مختو راه بندازم تا خودش سعی کنه اینا رو کنار هم بچینه و سوار آهنگ کنه. اوکی؟

romangram.com | @romangram_com