رمان دنسر

#دنسر_پارت_188






دوباره صدای جیغ و داد ملت رفت بالا. چقد روی مخ بود این صدا امشب..

وقتش بود. سریع بلند شدم و از پله های پشتی صحنه رفتم بالا و پشت ر بردیا ایستادم. به کامی اشاره کردم. دستشو روی سیم گیتار کشید و همهمه ها خوابید. میکروفونو گرفتم جلوی دهنم. نور های صحنه اومد فقط روی منو بردیا و کامی که گیتار میزد. بردیا با تعجب به صحنه نگاه میکرد. چشمش که به من افتاد خشکش زد. چند قدم رفتم و درست رو به روش ایستادم. نفسی گرفتم و شروع کردم:

-همینکه میخوام حرفه دلم رو با تو بگم میری

آره میدونم بد بوده کارم اینجوری دلگیری

میشه ایندفعه منو تو ببخشی، میشه نگی میخوای ازم جدا شی

میشه ببخشی و بگذری عشق من

میشه فراموشت بشه گناهم، میشه نگاه کنی به اشک و آهم

هنوزم از همه بهتری عشق من

(اشکام چکید روی صورتم)

منو ببخش اگه بچگی کردم، بذار دستاتو توی دستای سردم

منو ببخش میدونم اشتباه کردم


romangram.com | @romangram_com