#دنسر_پارت_119
داشتم میرفتم اون طرف که گفت:
-بابا یه بوسی یه چیزی!! زنم زنای قدیم!
بلند بلند داشت میگفت!! گرخیدم! سریع پریدم و دستمو گذاشتم روی دهنشو گفتم:
-خفه شو روانی الان یکی میشنوه!!
بردیا: همهمهمهمهمهمنمهمکنکسامنفن ذتصالخصثافتدب!
-چــی!!!؟؟؟
بردیا: حنحخلنمنثقلمقکشثاقتفکثصمم منتسنممم!!
و با چشم و ابرو به دستم که روی دهنشو بود اشاره کرد!! تازه فهمیدم چرا اینطوری حرف میزنه! خندیدم و دستمو از روی دهنش برداشتم و گفتم:
-چی میگی!!؟؟
-بوس میخوام!!
-برو گمشو!! یه جوری میگه بوس میخوام انگار من وایمیسم سر چهار راه به ملت بوس میدم!
چشماشو ریز کرد و گفت:
-آها!!! یعنی تو تا حالا لبم ندادی!!
خجالت کشیدم ولی به روی خودم نیاوردم و گفتم:
romangram.com | @romangram_com