#چشمانی_به_رنگ_عسل_پارت_159

- بابا دو دقیقه اون پرونده ها رو کنار بذار و خوش بگذرون!

الهام خنده کنان گفت:

- شیدا فقط یه لحظه نگاه کن ببین این فرشاد چطور ادا در میاره؟

فرشاد ژستی کاملا جدی به خود گرفت و کیف دستی اش را برداشت و با حالتی خنده دار شروع به راه رفتن کرد . بمحض رسیدن به من، صدایش را مثل آقای متین، خشن کرد و گفت:

- به به خانم رها! بازم که بیکار ایستادید! چرا اینقدر تنبل هستید؟ لطفا پنجاه تا کپی از تمام لیستهای اتاق بایگانی بگیرید تا یه کمی مشغول بشید !

این را گفت و با همان ژست ، سرجایش برگشت .الهام و فهیمه خانم بقدری خندیدند که اشک از چشمهایشان سرازیر شد! من هم بسختی جلوی قهقهه ام را گرفته بودم .الهام بلافاصله گفت:

- فهیمه خانم.........لطفا ادای فهیمه خانم رو هم در بیار!


romangram.com | @romangram_com