#چشمانی_به_رنگ_عسل_پارت_103
با دستپاچگی گفتم:
- میخواستم آقای پارسایی رو ملاقات کنم .لطفا بهشون بگید خانمشون منتظرشونه.
توقع داشتم که سریعا از جا بلند بشه و با احترام من رو به اتاقش ببره ، ولی دخترک نگاه متعجبی به من انداخت و گفت :
- خانم عزیز، ما همچین شخصی رو اینجا نداریم! شما رو چه کسی فرستاده؟!
با ناباوری نگاهش کردم:
- خانم محترم، چرا بی ربط حرف می زنید؟! پس رئیس این شرکت کیه؟!
منشی که حالا کمی هم عصبی بنظر می رسید گفت:
romangram.com | @romangram_com