#چشمانت_آرزوست_پارت_34
_فقط میخواستم بهت بگم اتاق مضخرفیه
عوضی خودخواه
از اتاق رفت بیرون منم رفتم سمت غذا پوف بد ریخت بود حالا سردم شده بود لعنتی
چندتا قاشق خوردم نه بابا خوشمزه بود
باور کنید به بیستا قاشقم نرسید که تموم شد
بازم لنگه کفشی در بیابان غنیمت است
رفتم سمت حموم اولالا ینی هرکی دزدیده میشه انقدر بهش میرسن کمد پر لباس اتاق با تموم امکانات حموم به این توپی معلوم نی اینا منو دزدیدن یا مهمونی دعوت کردن
بعد از دوش گرفتن رفتم سمت کمد چه همه لباساشم سایز منه موهامو با کش مویی که رو میز بود دم اسبی بستم سینی غذارو هم برده بودن رو تخت دراز کشیدمو نمیدونم کی خوابم برد. با احساس اینکه اسممو صدا میزدن بیدار شدم طاهره بوذ
-پاشو باید بریم سالن
+چشم بریم
-ااا یه لباسی بردار دختر سالن داخل حیاطه با این وضع میخوای تو خونه راه بری
به شلوار و تی شرت ورزشی تنم نگاه کردم
+مگه لباسم بده
romangram.com | @romangram_com