#بی_هوا_دلسپردم_پارت_55
من:نه باباولش کن
شيوا:بياخيلي حال ميده سرکارگذاشتنشون
باکلي اصرارچندتاآيدي پسردادرفتيم مخ زديم آخرم به بهونه هايه الکي بلاک ميکرديم
ولي يه پسره بودخيلي جيگربودهيزنيستمااخداييش خوجگل بود
بعده اين شيطنتااشروين اومدتوسالن واي ننه
تامنوديد دوييددنبالم
منم الفرار
شيوا:چتونه شماهاااين مسخره بازياچيه
سريع رفتم اتاقم درم ازپشت قفل کردم
آخييش اگه گيرش ميفتادم معلوم نبودچيکارم ميکرد
شروين ازبيرون دادزد:رهاگيرت بيارم ميکشمت چشاموکورکردي
آخي
چه کاراکه من نميکنم زدم ناقصش کردم پسره رو
من حق به جانب گفتم:چيه؟حقته توداشتي منوسکته ميدادي منم درعوض چشاتوکورکردم يکي طلبت
شروين:چه رويي داري تودختر
من:همينه که هس ميخواي بخوانميخواي نخوا
romangram.com | @romangram_com