#باورم_شکست_پارت_161
*****************
- امیرآراد آخر نگفتی کجا میری.
- قرار بر گفتن بود همون اول می گفتم.
- یادت نره ...
صدای زنگ گوشی کلامش را قطع کرد و با دیدن اسم تابان چشمهایش گرد شد.
- سلام جناب تابان. شب عالی متعالی.
یلدا؟!!...
اصلاً نفهمید چرا این اسم در ذهنش پر رنگ شد. اصلاً یلدا را به امیرآرمان چه؟ گره ابروهایش را که مجسم کرد ابروهایش در هم پیچ خورد. کلافه ماگ را روی میز گذاشت.
آوردن اسم تابان برای خراب شدن حالش کافی بود. اصلاٌ چرایش را هم نمیدانست. اصلاً این تابان که بود؟...
- حتماً که میشه جناب تابان.
- ....
romangram.com | @romangram_com