#آلاگل_پارت_107

فرزاد لبخندش محو شد و با اخم ساختگي گفت

_وايسا ببينم تو نبودي که منو مثل موش اب کشيده کردي؟؟

شايان دستي به سرش کشيد و گفت

_ميگم..همون جا که وايسادي جات خوبه دکترجون!..آلا بگيريش اينو هااا...

فرزاد به طرف شايان رفت.

شايان هم دستاشو گذاشت رو سرش و با لحن خيلي بامزه و زنونه اي گفت

_به جوون خودم اگه دستت بهم بخوره به آقام ميگم قلم دستتو خورد کنه...

همه پوکيده بوديم از خنده... يعني آخر ديونه بازي بود شايان.. فرزاد که از خنده ديگه نمتونست حرف بزنه

عمو محسن با خنده گفت

_تو دختر بودي و من نميدونستم؟؟

و بازهم ادامه ي خنده هامون..

شايان گيتارشو برداشت و يه آهنگ خيلي شاد واسه فرزاد خوند...واقعا کارش معرکه بود...

نگاهمو دورسالن چرخوندم تا فريده(خدمتکار)رو پيداکنم که نگاهم به مهراد افتاد.

romangram.com | @romangram_com