#آخرین_پناه_پارت_141
که خنده ات به دنیا میرزه
یه جوری بهت تکیه کردم
که پشت یه دنیا بلرزه
سرشو به بازو رادین تکیه داد از حالا به بعد پناه باید به رادین پناه میبرد ..زیر لب زمزمه کرد:
- آخرین پناه من...
توهر وقت نباشی رسیدم به بنبست قشنگ تر از حس تو دنیا مگه هست
تویی که تنها تکیه گاه من هستی
توهم چشم به راه من هستی
هستس همیشه هستی..
هنوزم با عکسات تو بارون
تو این کوچه ها راه میفتم همیشه توقلبم میمونی این حرفو به هیچکی نگفتم نفس ها مو به پای تو میدم که خنده ات به دنیا میرزه یه جوری بهت تکیه کردم که پشت یه دنیا بلرزه....
(کوچه ها از فرزاد فرزین)
- خوب شدی ؟؟؟ پناه سرشو تکون داد...
- برگردیم الان نزدیکای صبحه...
- باشه...
- پناه!!!!!!
- هوم؟
romangram.com | @romangram_com