#آخرین_پناه_پارت_120
- پناه تو همین الان کلی صبونه خوردی؟؟؟؟؟؟؟
- یه ساعت پیشو میگی اصلا یه لقمه از گلوم پایین رفت...؟؟؟؟
- اوممممم خب 5 /6 تا خردی
- کارت خیلی زشته لقمهای منو میشموری..
- وای دختر منو اینجوری دنبال خودت نکش واساااااااااا
پناهم بدونه توجه تند تند از پله ها پایین میرفتو دسته رادینو میکشید...پله اخرو که پشت سر گذاشت ایستاد تا موقیتو ارزیابی کنه که چیزی محکم خورد بهشو پرت شد رو زمین:
- اخییییییییییییییییییییییی اخ دماغم دماغه نازم
رادین با سرعت تعادلشو به دست اوردو پناه از رو زمین بلند کرد از بینیش خون میومد و پناه یه ریز غر میزد گریه نمیکرد ولی غر میزد:
- اخ اخ دماغ بیچاره ام یه سالم نبود که عملش کرده بودم دقیقا پارسال شهریور ...
رادین با کلافگی بلندش کرد طاهره خانوم با یه کیسه یخ اومد رادین دستمال خوی رو از روی بینیش ورداشت وکیسه یخو گذاشت:
- ووییییییییی یخ زدم بینیم سر شد ورش دار رادین..
- معذرت میخوام خیلی دردمیکنه؟؟؟
ورو به یاسی که اخمو بالا سرش ایستاده بود گفت:
- برو به منصور بگو ماشینو اماده کنه صدای ناله مانند پناه بلند شد:
- نه نه نمیخواد...خوب شدم
رادین با اعتراض گفت:
- یعنی چی.؟؟؟
پناه همونجور که سعی میکرد از اغوش رادین بیرون بیاد گفت:
romangram.com | @romangram_com