#آخرین_پناه_پارت_109

- خیلی اروم میری اصلا حال نمیده پیاده بیشتر حال میکردم...
- اینجوریه دیگه پنــاه خانوم
- بــــــــــــــله
- بلاااااااااا
وتوی یه لحظه دستشوشل کرد که پناه فکرد ولش کرده والانه که پخش زمین شه یه جیغ بلند کشید.... یهو همه ریختن تو سالن...و طاهره خانوم با دیدن وضعیت لبخندی زدو بقیه رو پراکنده کرد تنها یاسی بود که با حرص نگاهشون میکرد..رادین پناهو زمین گذاشت اما دستشو ول نکرد
- قبلا انقدر جیغ نمیزدیا ....جدیدا احساس میکنم گوشم سوت میکشه...
پناه دستشو از لای انگشتای رادین بیرون کشیدوبازو رادینو گرفت...
- خیلی بدی اصلا دیگه حرف نمیزنم...
- قهر نکن..
- نمیخوام...
- خانومی...
- ....
- پناهکم...
- رادینکنم اصرار نکن من حرفی ندارم که بهت بزنم ...
رادین با وجود یاسی لبخند محویی فقط زدو وقهقهشو خورد دلش نمیخواست حالت جدیشو از دست بده...
یاسی صندلی بیرون کشید ورادین نشست بعد به سمت دیگه میز 18 نفره رفتوت صندلی مقابل رادینو بیرون کشید پناه گفت:
- اوه کی میره این همه راهو
وبا پاش صندلی دست چپه رادینو با یه حرکته بیرون کشید...یاسی اومد اعتراض کنه اما رادین با علامت دست ساکتش کرد... یاسی مشغول ریختن سوپ شد...رادینم به پناه توضیح داد:

romangram.com | @romangram_com