#آقای__دیوانه_و_دلبر_پارت_22


اوه ترانه

_ترانه هنوز اون تویی ،ترانه ؟

_خیل خب بابا غلط کردم خوبه؟من چه میدونستم بابام شربتو میده دست تو ترانه

_باشه بابا تو آشتی کن بازم یه شب میبرمت مهمونی

انگار میخوام بچه گول بزنم

_عوی عنتر خانوم

ترانه:چی میگی تو؟

اوا چرا صداش از پشت سرم میاد سرمو که چرخوندم دیدم ترانه روبرومه

_هععع توروحت تویی

نه عمه ی خدا بیامرزمه

_پس..پس اینکه این توعه کیه

همون موقع درباز شدو مامانم اومد،بیرون ،مثله سکته ایا نگاش کردم که گفت

که میخوای یه شب بری مهمونی

اینوکه گفت مثله شتر دوییدم و رفتم تو اتاق درم قفل کردم

romangram.com | @romangram_com