#آقای__دیوانه_و_دلبر_پارت_18


چیشدپس؟

وبا چشمای شیطونش زل زد بم

جهنمو ضرر تا خواستم شربت و برم بالا ترانه با چشای گریون اومد تو خونه و همه حواسشون پرت ترانه شد اخ الهی قربونت بشمممم من

مامانم سریع رفت سمتشو نشوندش رو مبلو با چشمای گرد بهش گفت:اوا ترانه چیشده مادر

منم با یه لبخند گلوگشاد نظاره گر بودم

بابامم وقتی لبخندو منو دید حرصی گفت:دلاراچته بابا این حال ترانه خنده داره اون شربتو بده بش بخوره از حال رفت واصلا نفهمیدم کی ازم شربت و گرفت و داد دست ترانه ،ترانه ام صبر نکردو یه ضرب رفت بالا

زندایی محبوبمم که حسابی تعجب کرده بود مثل مامانم پرسید:چیشده ترانه جان

ترانه تا خواست چیزی بگه یهو صورتش سرخ شدو با یه ببخشید دویید سمت دستشویی

گاوم زایید

داراروشوکرد به هممونوگفت:این چش شد؟

ارسلانم قیافشو کج وکوله کرد گفت:اصلا چش بود؟

مامانم که خیلی نگران شده بود به من گفت که برم ببینم چشه





romangram.com | @romangram_com