#پانزده_سال_کابوس_پارت_2

در طول سی سال اولیه تاسیس شرکت آمبرلاوسکر ,درظاهر فعالیت های خود را درتولید قرصای آسپیرین وسرماخوردگی ادامه داد وخیلی زود به یکی از غولهای داروسازی دنیا تبدیل شد .

دکترمارکوس بالاخره تونست ویروس Tراتولیدکند که این ویروس ازهمان ترکیب پروجنیتورادرست شده بود.!

تست این ویروس ابتدا برروی جسد یک فرد مرده آزمایش شد که علاوه بر آنکه توانست جان تازه ای به اوبدهد توانست برخی توانایی های محدودی را برای او ایجاد کند .

بعداز به قتل رسیدن مارکوس ,ویلیام به عنوان فرداصلی برروی تولید پروژه ی سلاح بیوتکنولوژی قرارگرفت و آلبرت هم نیز به پست بالایی دردپارتمان پلیس راکون سیتی منصوب شد.

دخترویلیام بیرکین به نام شری بیرکین ازفعالیت های پنهانی پدرش وبه قتل رسیدن مارکوس خبرنداشت وبدون اطلاع به پدرش کمک میکرد.

طولی نکشید که بیش تر پستای اصلی راکون سیتی دراختیار کامل شرکت آمبرلاوسکر قرارگرفت واین شهر به نوعی به مقر شرکت آمبرلاوسکرتبدیل شد...!

الکساندره که عموی آلبرت وسکر بود نیزساختمان اختصاصی خود را که درجزیره راکفورت تاسیس کردبه همراه دوفرزند دوقلوی خود آلفردوآلکسیا مشغول به کارشد .آلفردو آلکسیا ازپدرخود متنفر بودن چون اون دوتا اِDNAمادربزرگ خود که ورونیکا نام داشت بوجود اومده بودن وبه این دلیل

خاطره خوشی از پدرشان نداشتن...!

طولی نکشید که آلکسیا در دوران جوانی خود ویروس Tورونیکا روتولید کرد,ویروسی که خیلی شبیه ویروس Tدکترمارکوس بود.

آلکسیا باتست این ویروس بر روی پدرش اورا به هیولای وحشتناکی تبدیل کرد. پس ازمرگ پدرش,آلکسیا متوجه شد که این ویروس به یک چرخه پنجاه ساله احتیاج دارد برای درست کار کردن . آلفرد درتمام این مدت به خواهرش کمک میکرد...!

آلکسیا برای اینکه نسل خودرا برای ادامه این چرخه پنجاه ساله ادامه دهد دوفرزند خود هلنا ودبرا برای برای کمک به خودش واداشت پدرهلنا ودبرا پلیس شهربود وبه شدت مخالف کارای همسرش بود.

پدرهلنا ودبرا را برای کار توپلیس تشویق میکرد ولی خوب می دانست که آلکسیا فرد خطرناکیه ,هلنا ودبرا ازانجام ویروس وفعالیت های آن خودداری میکردن ولی چون میترسیدن ازمادرشون ,مجبور به همکاری میشدن .


romangram.com | @romangram_com