نوشته: thunder kiz/ayda m
آدم کوچولو ها هم دل دارن … میخوان زندگی کنن … میخوان واسه خودشون کیف دنیا رو ببرن … میخوان بزرگ شن … اما آروم آروم … میخوان عاقل شن اما یواش یواش …. اشتباه میکنن تا یکی راهنمائیشون کنه ….. زمین می خورن تا یکی دستشون و بگیره …. چقدر سختِ که مجبور شی زود بزرگ شی … که کسی نباشه که راهنمائیت کنه …. کسی نباشه دستت و بگیره …. که بارها رو دوش تو باشه … که تو مسئول باشی … که تو امید یه بزرگتر باشی …. اونوقتِ که میشکنی … اون وقتِ که خورد میشی اما کم نمیاری … سعی میکنی … زمین می خوری اما بلند میشی تا بگی می تونی … تا بگی من سپر بلا میشم تا شما باشید … شما زندگی کنید … اونوقته که بزرگ میشی … بدون بچگی آدم کوچولوها بزرگ میشی …. در حسرتِ یه راهنما … یه پناه … یه فردِ حمایتگر…پایان خوب
مطالعه