نوشته: فائزه بهشتی راد
این رمان درمورد زندگی سخت یه پسر به اسم کیارشه که چندسال پیش پدر و مادرش و عشقش تو دریا غرق میشن و آقا کیارش قصه ما ضربه ی روحی بدی می خوره و به پیشنهاد یه روانپزشک همراه دوستش برای دوری از خاطراتش میرن خرم آباد حالا چهار سال گذشته و هنوزم حالش خوب نشده ولی یه اتفاق میفته و اون یه دختری رو میبینه که خیلی شبیه عشقشه و... پایان خوش
مطالعه