نوشته: فرزانه شفیع پور
در مورد دختر و پسری هست که دختره میگه تحت هیچ شرایطی عاشق نمیشه و پسره کاری میکنه که دختره رو عاشق خودش میکنه و یادم نیست که ازدواج میکنن یا صیغه میشن،ماه عسل چند روزه هم میرن و دختره عاشق پسره میشه... پسره شرکت داشته بعد از ماه عسل ....دختره میفهمه حامله هست از راه ازمایشگاه میره شرکت پسره تا خبر بارداریش رو بگه که پسره رو توی بغل دوست دخترش میبینه و اونها با نیش و کنایه به دختره میگن همه این محبت ها و حرف های عشقی که پسره گفته واسه این بوده که دختره رو عاشق خودش کنه... دختره هم بدون اینکه قصیه بارداریش رو بگه وسایلش را جمع میکنه و از انجا میره... #جوجه_رنگی_من
مطالعه