نوشته: کیمیا.ی
داستانمون راحب دختریه که یه بار بازی زمونه باهاش بد کرده و باعث شده همه به یک چشم دیگه نگاهش کنن..راجب دختریه که مجبور میشه به انجام یک کار..مجبور به ازدواج با پسری که از جنس غروره....و این بار اجباری که زندگی غزاله رو تایین میکنه...اجباری که سرانجامش پر از قصه اس..
مطالعه